سیب


حمید مصدق خرداد 1343


*تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت


" جواب زیبای فروغ فرخ زاد به حمید مصدق"

من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را ...
و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت...

 

قاب

 
دلم را که مرور میکنم
 
تمام آن از آن توست
 
فقط نقطه ای از آن خودم است
 
روی آن نقطه هم
 
میخی میکوبم
 
و قاب عکس تو را می آویزم...

به حق چیزای ندیده!

به گزارش شیعه آنلاین، اخیرا یکی از شرکت های عربی، دستگاه اتوماتیک وضو سفارش داده و پس از تولید آن را به جهان عرب معرفی کرده است.

گفتنی است این دستگاه اتوماتیک، با هدف آسان سازی وضو تولید و پخش شده است. به نظر می رسد مصرف کنندگان اصلی این دستگاه افراد تنبل باشند.

این دستگاه که به تازگی وارد کشورهای عربی شده، هنوز به طور وسیعی رواج نیافته اما پیش بینی می شود با استقبال گسترده ای از سوی اعراب مواجه شود.







باد...

خوش به حال باد

گونه هایت را لمس می کند و هیچ کس از او نمی پرسد که با تو چه نسبتی دارد

کاش مرا باد می آفریدند

همان قدر بخشنده و آزاد

و کاش قبل از انسان بودنت تو را برگ درختی خلق می کردند

عشق بازی برگ و باد را دیده ای؟

در هم می پیچند و عاشق تر می شوند

به خیالم نطفه ی سیب را به وقت عشق بازیه برگ و باد بسته اند...

Discus

                            

                           

ادامه نوشته

flower horn

سلام هر چی دنبال یه مطلب درست وحسابی در مورد ماهی فلاور هورن گشتم توو نت چیزی دستگیرم نشد متاسفانه اینم بزور گیر آوردم و به هرحال دیدن عکسای این ماهی خالی از لطف نیست.

ادامه نوشته

اتوبوس مدرسه

توو ادامه مطلب شکل یه اتوبوس هست

این شکلو به بچه های پیش دبستانی نشون دادن و ازشون پرسیدن این اتوبوس کدوم طرف میره؟

اونا جواب دادن!شما چی میتونید جواب بدید؟!

ادامه نوشته

چارلی چاپلین

                          
ادامه نوشته

خر خون

مطلبی که هم اکنون درشرف خواندن آن هستید حاصل بررسی چند ساله جمعی ازدانشمندان IBRI (مرکز پژوهش های خرخونی ایرانIran s book worn research center ) است وجزء اسناد فوق محرمانه این سازمان تلقی میشود.

پروفسور جیمز مور و گروه همراه در تحقیقات جامعه شناسی پدیده خرخونی یا به عبارت بهترkharkhunism این پدیده را از بحث های جدی جامعه بشری به خصوص درنزدیکی امتحان پایان ترم میدانند!آنها می گویند که بانزدیک شدن زمان امتحانات سوال هایی چون "امروز چقدر درس خوندی؟" و"امشب چی میخوای بخونی؟" وغیره بین بچه ها متداول میشود.این مقاله قصد دارد به چگونگی شیوع و ابتلا به این بیماری وبررسی کلی این پدیده استثنایی بپردازد:

اگر دقت کنیم بچه ها ازنظر درس خوندن به سه گروه تقسیم میشوند:

الف)خرخوان ها

ب)خر زن...البته سو تفاهم نشه...منظور از زن=کسی که میزند

ج)دسته سوم.

حال میخواهیم به بررسی اجمالی هریک از این سه گروه بپردازیم:

خرخوان ها

تعریف:موجودی دو پا که متوسط ساعات درس هفتگی اش درغیر ایام امتحانات بالای ۱۵ساعت باشد یا درهمه مقاطع زمانی و هرشرایطی بتواند به درس فکرکند!

همیشه می توانید یک خرخون را از روی نشانه های زیر بشناسید:

۱.وضع کتاب وجزوه

تجربه نشان داده است که کتاب وجزوه فرد خرخوان یکی از ابزارها و Landmark های شاخص درشناخت این افراد است.درزمینه کتاب شما میتوانید به خط کشی پاراگراف ها،علامت خوردن صفحات،چین وشکاف ها در جهت lateral به medial یا superior به inferior ، تا خوردگی های antrolateral ، posrtomedial و غیره در صفحات کتاب ، ورق ورق شدن کتاب و حتی اصل وجود کتاب درباره اول ترم تا وسط ترم توجه کنید.درضمن جزوه این گروه به علت کثرت کپی شدن و همچنین استفاده از آن در موقعیت های مختلف معمولا دارای آثاری چون کمرنگ شدن خودکار یا مداد،به جا ماندن دایره های ناشی از لکه های چای یا قورمه سبزی وقیمه و غیره ، تا خوردگی ،لوله شدگی ، واثرات انگشت nنفر آدم که با آن میتوان یک کلکسیون بازکرد،می باشد.

۲-وضع ظاهر:اگر شما به وضع یک خرزن توجه کنید او را شبیه گرگینه ای می یابید که به نور کامل ماه نزدیک میشود.به این معنی که کم کم اثراتی چون قرمزی مداوم چشم ها،گو د افتادگی دورچشم،آشفته تر شدن وضع مو،نتراشیدن ریش،وسبیل در آقایان(البته این مورد100%درست نیست!) اتو نشدن و چروکیدگی لباس وهمین طور ساکت بودن ،حساس شدن و کاهش حس شوخ طبعی ظاهر میشود.

3.وضع اجتماعی

افراد این گروه در آغاز ترم در همه کلاس ها هستند ولی در اواخر ترم غیبت های آنان شروع میشود. برخی ممکن است تصور کنند این عدم حضور اصطلاحا به دلیل " توخط اومدن" و "باحال بازی" آنهاست ولی جدا هشدار میدهیم که فریب ظاهر را نخورید! وقتی می توانید از خرزن نبودن این افراد مطمئن شوید  که آنها درساعات درسی اولا دردانشگاه باشند و ثانیا در کتابخانه حضور نداشته باشند! افراد خرزن با نزدیک شدن به زمان امتحان ،دیر به دانشگاه آمده و زود میروند و همچنین برنامه های تفریحی را با بهانه ها موجه مهمان بودن،مهمان داشتن،سردرد داشتن شرکت نمی کنند.

اما خرزن ها رامیتوان به سه دسته تقسیم کرد:

1.خرزن بامرام (بارز)

افراد این گروه که دسته قابل توجهی هستند به جرم خود معترف اند.این گروه را میتوان به آسانی و ازروی علائم بالا شناسایی کرد.این افراد به عنوان منابع جزوه ای و تقلبی مطرح هستند و از اول ترم با تلاش جدی و در عین حال نشان دادن تلاش های خود،مشغول درس خواندن هستند.معمولا این افراد بی خطراند و باکمال صمیمیت تجارب خود را صادر میکنند.(البته اگر فکرنکنند تنها خرزن دنیا هستند!)...بابا یکی زحمت این جزوه بهداشت رو بکشه!

2.خرزن منافق یا شب امتحانی نما

خطرناک ترین گروه خرزن ها که همواره ضربه های جبران نا پذیری به اطرافیان خود وارد کرده اند.شب امتحانی نماها معمولا در طول ترم این گونه نشان می دهند که درس نمیخوانند وحتی تظاهر به نگرانی درمورد نمره و امتحان میکنند.(مثلا هی میگویند:می افتیم) معمولا این افراد نقش خود را آنقدر خوب بازی میکنند که اعتماد دوباره بقیه را به دست می آورند ولی وای از وقتی که نمرات بیاید.معمولا نشانه های داده شده برای شناسایی این گروه کارآمد نیست چون به ندرت پیش آمده آنها به وضع کتاب یا ظاهر خود توجه نکنند.اغلب علائم سوم (وضع اجتماعی) در شناخت آنها موثر است.یکی ازنشانه های خاص آنها داشتن زبان چرب ونرم و کلام متقاعد کننده و قدرت نقش بازی کردن قوی است. این افراد  تنها با حضور افراد غیر شناس به کتابخانه یا مکان درس خواندن عمومی می روند تا به آنها برچسب خرخونی نخورد! البته این افراد را می توان از روی غلو در تکیه کلام های "درس نخوندم" ، "وای هیچی بلد نیستم"،"اگه امتحان بگیره ،پاچیدم!" "حوصله داری بابا! الان هر کاری میچسبه غیر درس!" ،" فکر نکنم امروز چیزی بخونم!" و " بابا بی خیال درس،هنوز یک ماه مونده! و ... شناخت. جالب این مطلب این است که این افراد به دیگران تهمت خرخونی میزنند!

3.خرزن مخفی یا انفجاری

معمولا در هر دوره  افرادی هستند که در  طول ترم ازنظر درسی مورد توجه دیگران نیستند ولی به محض برگزاری امتحان وآمدن نمره مورد توجه قرار میگیرند! یکی از ویژگی های این افراد،سکوت خاص آنهاست بطوریکه تا زمان نیامدن نمره ها ،اصلا به چشم نمی آیند. معمولا افراد این گروه دوام کمی دارند و با مشخص شدن صفت خرخوانی در آنها به یکی از دو دسته بالا (بارزیا شب امتحانی نما) ملحق می شوند. مسلما نمی توان این گروه را متهم به مخفی بازی کرد،چون تقصیر از آنها نیست بلکه از ماست که یا دنبال کشف و دستگیری شب امتحانی نماها ویا کمک گرفتن از خرخون های بارز هستیم، وگرنه با کمی دقت می توانید به فعالیت های خرخونی این گروه پی ببرید!

دسته سوم

اهل معرفت.کسانی از امور دنیوی فارغ اند. به عقیده صاحب نظران بالاترین میزان موفقیت را در امر تحصیل دارند.

اینان در هیچ یک از دسته های فوق جا نمیگیرند...

کجایند مردان بی ادعا؟؟

اینان انسانهای بزرگی هستند که هر گز دست خود را به خون خری الوده نکردند...

درک اوصاف اینان هر کسی را یارای فهم نیست...

هر که در این دام نیست فارغ از این ماجراست

عجیب ترین و بزرگترین ماهی ها

ادامه نوشته

آدم و حوا

                            adam-eve-snake.jpg
ادامه نوشته

مادر دوستت دارم

             

خداوندا

خداوندا

خدایاکفر نمی گویم پریشانم. چه میخواهی تواز جانم؟

مرا بی آنکه خودخواهم اسیرزندگی کردی

خداوندا اگرروزی زعرش خود به زیر آیی

لباس فقر پوشی وغرورت را برای تکه نانی به زیر پای نامردان بیندازی وشب آهسته وخسته

تهی دست وزبان بسته به سوی خانه بازایی

زمین وآسمان را کفر میگویی. نمیگویی؟

خداوندا اگر در روز گرماخیز تابستان

تنت برسایه دیوار بگشایی

لبت برکاسه ی مسی قیراندود بگذاری

وقدری آن طرف تر عمارت های مرمرین بینی

واعصابت برای سکه ای این سو آن سو روان باشد

زمین و آسمان را کفر میگویی. نمیگویی؟

خداوندا اگرروزی بشر گردی و زحال بندگانت باخبر گردی

پشیمان میشوی از قصه خلقت

از این بودن از این بدعت

خداوندا تو مسئولی

خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن

دراین دنیا چه دشوار است

 چه رنجی میکشد آن کس که انسان است

و

ازاحساس سرشار است

              دکتر علی شریعتی      

 

امیدوارم کسی برداشت بد نکنه!

 

معادله ۱

انسان = خواب + خوراک + کار+ تفریح
الاغ = خواب + خوراک
پس
انسان = الاغ + کار + تفریح
وبنابرین
انسان – تفریح = الاغ + کار
بعبارت دیگر
انسانی که تفریح ندارد = الاغی که فقط کار می کند
******
معادله
۲

مرد = خواب + خوراک + درآمد
الاغ = خواب + خوراک
پس
مرد = الاغ + درآمد
و بنابرین
مرد – درآمد = الاغ
بعبارت دیگر
مردی که درآمد ندارد = الاغ
******
 معادله
۳

زن = خواب + خوراک + خرج پول
الاغ = خواب + خوراک
پس
زن = الاغ + خرج پول
 وبنابرین
زن – خرج پول = الاغ
بعبارت دیگر
زنی که پول خرج نمی کند = الاغ
******
نتیجه گیری:

 از معادلات
۲و۳ داریم:
مردی که درآمد ندارد = زنی که پول خرج نمیکند
پس:
 فرض منطقی
۱: مردها درآمد دارند تا نگذارند زنها  تبدیل به الاغ شوند.
 و
 فرض منطقی
۲: زنها پول خرج می کنند تا نگذارند مردها تبدیل به الاغ شوند.
بنابرین داریم ...
مرد + زن = الاغ + درآمد + الاغ + خرج پول
و ازفرضهای
۱و۲ نتیجه منطقی میگیریم که:
مرد + زن =
۲الاغی که با هم بخوشی زندگی میکنند

حقیقت جان گداز

خدا خر را آفرید و به او گفت:
تو بار خواهی برد، از زمانی که
تابش آفتاب آغاز می شود تا زمانی
که تاریکی شب سر می رسد
.و همواره بر
پشت تو باری سنگین خواهد بود.و تو
علف خواهی خورد و از عقل بی بهره
خواهی بود و پنجاه سال عمر خواهی
کرد و تو یک خر خواهی
بود...

ادامه نوشته

مقصر

چهار نفر بودند به نامهای همه كس، يك كس، هر كس و هيچ كس.

یك كار مهم وجود داشت كه بايد انجام می شد.

همه كس می دانست كه يك كسی آن را انجام خواهد داد،

هر كسی می توانست آن را انجام دهد،

اما هيچ كس آن را انجام نداد.

يك كسی از اين موضوع عصبانی شد،

به خاطر این كه اين وظيفه همه كس بود.

همه كس فكر می كرد،

يك كسی آن كار را انجام می دهد،

اما هيچ كس نفهميد،

كه هر كسی آن را انجام نخواهد داد .

سرانجام كاری را كه همه كس می توانست انجام دهد،

هيچ كس انجام نداد

و هر كس، يك كس را مقصر می دانست.!!!

طلبه و دختر فراری

شب هنگام، محمد باقر -طلبه جوان- در اتاق خود مشغول مطالعه بود كه به‌ناگاه دختري وارد اتاق او شد، در را بست و با انگشت به طلبه بيچاره اشاره کرد که سكوت كند و هيچ نگويد. دختر پرسيد: شام چه داري؟! طلبه آن‌چه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر كه شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان حرمسرا خارج شده بود در گوشه‌اي از اتاق خوابيد.

صبح که دختر از خواب بيدار شد و از اتاق خارج شد، مأموران، شاهزاده خانم را همراه طلبه جوان نزد شاه بردند. شاه عصباني پرسيد: چرا شب به ما اطلاع ندادي و... محمد باقر گفت: شاهزاده تهديد کرد که اگر به کسي خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد که تحقيق شود که آيا اين جوان خطائي کرده يا نه؟ و بعد از تحقيق از محمد باقر پرسيد چطور توانستي در برابر نفست مقاومت نمائي؟ محمد باقر 10 انگشت خود را نشان داد و شاه ديد که تمام انگشتانش سوخته و ... علت را پرسيد. طلبه گفت: چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه مي‌نمود. هر بار که نفسم وسوسه مي‌کرد يکي از انگشتان را برروي شعله سوزان شمع مي‌گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سرشب تا صبح بدين وسيله با نفس مبارزه کردم و به فضل خدا، شيطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند و ايمانم را بسوزاند.

شاه عباس از تقوا و پرهيزکاري او خوشش آمد و دستور داد همين شاهزاده را به عقد ميرمحمدباقر درآوردند و به او لقب ميرداماد داد و امروزه تمام علم دوستان از وي به عظمت و نيکي ياد کرده و نام و يادش را گرامي مي‌دارند. از مهمترين شاگردان وي مي‌توان به ملاصدرا اشاره نمود.

نكته :

پسر ها دقت کنند که:

اگر شب در حال درس يا مطالعه بوديد حتماً در را ببندید!

اگر در را باز می گذارید حتماً شمعی داشته باشید!، چون برق با كسي شوخي ندارد!!!

و دختر ها هم:

اگر قصد فرار کردن ترجیحا به اتاق دختری دیگه برند از این نوع پسر های قصه مون تقریبا دیگه گیر نمیاند!!!

قایم باشک

همه ی دانشمندان تصمیم می گیرند قایم باشک بازی کنند . از بخت بد ، اینشتین کسی است که باید چشم بگذارد . او باید تا 100 بشمرد و سپس شروع به گشتن کند . همه شروع به قایم شدن می کنند به جز نیوتن .

نیوتن فقط یک مربع یک متری روی زمین می کشد و داخل آن روبه روی اینشتین می ایستد . اینشتین می شمرد  3،2،1، .... ،100،99،98،97 .

او چشمانش را باز می کند و می بیند که نیوتون رو به روی او ایستاده است .

اینشتین می گوید : « سوک سوک نیوتن ! » .

نیوتن انکار می کند و می گوید نیوتن سوک سوک نشده است. او ادعا می کند که نیوتن نیست .

تمام دانشمندان بیرون می آیند تا ببینند چگونه ثابت می کند که نیوتن نیست .

نیوتن می گوید : « من در یک مربع 1×1 ایستاده ام ، این باعث می شود که من بشوم نیوتن بر متر مربع ......

چون یک نیوتن بر متر مربع معادل یک پاسکال است پس من پاسکال هستم .

« پس پاسکال سوک سوک »

جور دیگر باید دید

                  
ادامه نوشته

کوالا

نکات جالبی در مورد کوالاها

کوالا ......

ادامه نوشته