1280941456.jpg (476×622)

دکتر محمدنژاد در یک نگاه

 

در فروردین 61 در شهر دانشمندپرور تبریز به دنیا آمد. تحصیلات ابتدایی تا متوسطه را در زادگاهش به پایان برد. در سال 1380 تحصیل در مقطع دکتری حرفه­ای دامپزشکی را در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز شروع کرده، در سال 86 فارغ­التحصیل گردید. از مهرماه 86 نیز در مقطع دکتری تخصصی (PhD) فارماکولوژی دامپزشکی در دانشگاه تهران مشغول به تحصیل است.

 

* در دوره تخصصی چه توقعاتی داشتید؟ کدام بخش برآورده شده و کدام بخش نشده؟ دیدگاه آرمان­گرایانه­ای که در سالیان قبل نسبت به دوره تخصصی داشتم، این بود که این دوره باید همانند سامانه­ای عمل کند که به واسطه آموزش مهارت­های ذهنی و حرفه­ای و نیز پرورش قوه داوری علمی، خروجی آن را افرادی پژوهشگر و توانمند در امور حرفه­ای تشکیل دهند و این افراد باید بتوانند به مدد دانش و توانایی­های خود، به عنوان ایدئولوگ جامعه در دوران انقلاب فراصنعتی عمل کنند. اما باید اعتراف کنم که اندک­زمانی بعد از ورود به دوره تخصص، از این بعد دچار ورشکستگی آرمانی شدم. خروجی دوره­های تخصصی در ایران به هیچ وجه به ایده­آلها همخوانی ندارد و پاسخگوی نیازهای جامعه نیست.

 

* آیا مقایسه ای بین روشهای آموزشی-پژوهشی در دانشکده خودمان با سایر دانشکده های دامپزشکی، بین دانشکده های دامپزشکی با سایر دانشکده ها و بین کشور خودمان با سایر کشورها داشتید؟ نظرتان در این مورد چیست؟ بر اساس این اصل کلی که قدمت، کیفیت می­آورد، لذا دانشکده دامپزشکی دانشگاه تهران نسبت به سایر دانشکده­های دامپزشکی از برتری­هایی از بعد سخت­افزاری و نرم­افزاری برخوردار است، ولی با نگاهی به سطح علمی دانش­آموختگان این دانشکده می­توان ادعا نمود که این اختلاف زیاد هم برجسته نیست. در خصوص دانشکده­های دامپزشکی دانشگاه­های معتبر دنیا باید گفت که با نگاهی اجمالی به کیفیت داده­های خروجی آنها می­توان به وجود ورطه­ای عمیق از نظر علمی بین ما و آنها پی برد.

 

* بعضی ها معتقدند که دوره دکترا باید صرفاً پژوهشی باشد مانند آنچه در اکثر کشورهای اروپایی هست و برخی معتقدند که سیستم باید تلفیقی از آموزش و پژوهش باشد مانند سیستم آموزشی دکترا در کانادا. شما چه فکر میکنید؟ البته این مقوله را باید از صاحبنظران امور آموزشی جویا شد و بنده صلاحیت ابراز نظر در این خصوص را ندارم، ولی در مورد خودم سیستم تلفیقی را ترجیح می­دهم.

 

*  میدانیم که اعتبار در نظر گرفته شده برای پایان نامه بسیار ناچیز و واقعاً خنده دار است. آیا در پایان نامه شما از منابع مالی دیگر هم استفاده شده؟ از کجا و در مقایسه با اصل بودجه به چه میزان؟ اساتید راهنمای پایان­نامه اینجانب از محل گرنت خود تا مبلغ بیست ­میلیون ریال را پیش­بینی نموده­اند که در صورت لزوم از کمک ایشان بهره­مند خواهم شد. ده میلیون ریال نیز بر حسب معمول از محل بوجه تخصیص­یافته از سوی معاونت پژوهشی تأمین شده است.

 

* من حیث المجموع با همین بودجه ای که گفتید، سطح کار پایان نامه خودتان را در مقایسه با سایرین در دانشکده خودمان یا بطور کل در کشور چگونه ارزیابی میکنید؟ از آب خرد ماهی خرد خیزد. با امکانات مالی و سخت­افزاری موجود در دانشکده نباید انتظار داشت که نتایج مستخرج از پایان­نامه­های دانشجویان دوره­های تخصصی دانشکده بتوانند افق جدیدی در علم بگشایند. عموماً پایان­نامه­های ارائه­شده در دانشکده همسطح هستند. اما در مقام مقایسه با گروه­های علوم پایه دانشکده­های پزشکی، متأسفانه سطح پایان­نامه­های ما دامپزشکان بسیار نازل است.

 

* اگر ممکن است لطفاً بطور اجمالی در مورد پایان نامه خودتان، فرضیه ای که دارید و کارهایی که انجام داده اید توضیح بدهید. فرضیه­ام این هست که مدیاتور نیتریک­اکساید در تکامل سیستم عصبی روده­ای ایفای نقش می­کند. مدلی که برای آزمون این فرضیه به کار گرفته­ام، جنین مرغ است. برای این کار ابتدا مدولاسیون­های فارماکولوژیک بر روی سیستم نیتررژیک انجام و سپس عملکرد سیستم عصبی روده­ای در سامانه ارگان ایزوله و ساختار آن نیز با مطالعه ایمونوهیستوشیمیایی بررسی می­شود.

 

* در پایان از همکاری شما تشکر نموده، اگر مطلب ویژه ای دارید بفرمایید. از زحماتی که اساتید گرانقدرم در طول این سالیان، علیرغم وجود مصائب فراون، برای اعتلای فارماکولوژی دامپزشکی در ایران کشیده­اند، به عنوان عضوی از خانواده دامپزشکی کمال تشکر را دارم.