سکوت یا ........
سوگند به آغاز کلام......
سکوت می گوید یادش بخیر زمانی که می گفتم دوستت دارم
سکوت می گوید یادش بخیر زمانی که می گفتم می مانم
سکوت می گوید یادش بخیر زمانی که می گفتم می روم
سکوت می گوید یادش بخیر زمانی که می گفتم بمان ،نرو!!!
و سکوت می گوید من از همه بهتر بلدم تمنا را
و من می مانم و دست هایم برای نوازش سکوت و
من می مانم و لبهایم برای بوسیدن سکوت و
من می مانم و واژه هایم برای محبت به سکوت و
ناگهان می فهمم همه ی سکوت در همه ی فریاد من بود_سکوتِ همیشه پنهان من_
من فریاد میکشیدم اما همیشه خلاف آنچه سکوت میگفت در فریادم بود.عریانی سکوت را دوست دارم. به شرط پنهانی دیدن این عریانی؛ فقط برای خودم.مالکیت عشق سکوت را می خواهم.مخصوصأ در میانه ی سینه ی فریادم.
زیرکی ، می طلبم برای یافتنش !
+ نوشته شده در سه شنبه ۶ مهر ۱۳۸۹ ساعت 23:6 توسط سید عرفان ریاحی
|
این وبلاگ توسط دانشجویان دکترای دامپزشکی سنندج دایر گردیده امید است که از این فرصت برای بیان نظرات خود به نحو احسن استفاده نمایید...