بدون شرح
مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ سالهاش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد.
مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ سالهاش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد.
آرامش با دیازپام10
اگه بخوای خودتو تو یه جمله توصیف کنی چی میگی؟فک میکنی جمله پایین کی باشه؟؟؟
"یه آدمه لاغره دماغ گنده مشهدی.."
دنبال یه آدم متفاوت باش.عجیب.خاص و بقول اطرافیانش خل و چل.خواننده. 10سال عاشق یکی بوده اما در حقش بدی میکنه.
دنیا محل سگ بش نمیزاره (از ترانه هاشه).سیگاریه و شامپو اوه میزنه!!!
شوخه.عقده هاشو با ترانه هاش خالی میکنه........
محسن نامجو دانشجوی اخراجی دانشکده موسیقی دانشگاه تهران،خودشو اینطوری معرفی میکنه.
ترانه هاشو همه کس دوس ندارن.باید خاص باشی،متفاوت مثل خودش تا ترانه هاش به دلت بچسبه.
از همه چی میگه.همه جوره میگه.یه جور تابوشکنی میکنه.چند باری هم زیاده روی و معذرت خواهی....
یه حرف جالبی زد:"هر کاری میخوام بکنم یکی قبلش انجام داده..."
ت:فیلم آرامش با دیازپام10 .ساخته س.سالور .مستندی از زندگی نامجو
از "كتاب كوچه" ، اثر احمد شاملو
داستان خیلی باحالیه وقت کردید بخونی...
دکتر شریعتی انسان ها را به چهار گروه زیر دسته بندی کرده است
دسته اول
آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم نیستند
عمده آدمها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.
دسته دوم
آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هم نیستند
مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویت شان را به ازای چیزی فانی واگذاشتهاند. بیشخصیتاند و بیاعتبار. هرگز به چشم نمیآیند. مرده و زندهشان یکی است.
دسته سوم
آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم هستند
آدمهای معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را میگذارند. کسانی که همواره به خاطر ما میمانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.
دسته چهارم
آنانی که وقتی هستند نیستند ، وقتی که نیستند هستند
شگفتانگیزترین آدمها در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوهاند که ما نمیتوانیم حضورشان را دریابیم، اما وقتی که از پیش ما میروند نرم نرم آهسته آهسته درک میکنیم. باز میشناسیم. میفهمیم که آنان چه بودند. چه میگفتند و چه میخواستند. ما همیشه عاشق این آدمها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار میگیریم قفل بر زبانمان میزنند. اختیار از ما سلب میشود. سکوت میکنیم و غرقه در حضور آنان مست میشویم و درست در زمانی که میروند یادمان میآید که چه حرفها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد اینها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.
من به مدرسه میرفتم تا درس بخوانم
تو به مدرسه میرفتی، به تو گفته بودند باید دکتر شوی!
او هم به مدرسه میرفت اما نمی دانست چرا ؟
امروز ٧ صبح که از خونه زدم بیرون دیدم یه گربه داره با ناز جلو خونمون رژه میره...بهش خیره شدم تا ببینم این وقت صبح اینجا داره دنبال چی میگرده!..یهو دیدم اونم به من زل زده...
پاورقی : نمیدونم چی شد !!! ولی امیدوارم شما برخلاف من به عشق در یک نگاه اعتقاد نداشته باشید...
ـپهلوان آرشام:رخصت پهلوون فرشید؟
-پهلوان فرشید:فرصت پهلوون آرشام.
پهلوان آرشام:یا علی.بزن مرشد
و مرشد رضا زنگ را بصدا در آورد:به نام خداوند جان آفرین...
خداییش وبلاگو ول نکنید!
میدونم ترم سختی داشتیم و همه زخم خورده ایم ولی برگردین
من از میان ریشه های گیاهان گوشتخوار می آیم
ومغز من هنوز لبریز از صدای وحشت پروانه ای ست که او را در
در دفتری به صنجاقی مصلوب کرده بودند
وقتی که اعتماد من از ریسمان سست عدالت آویزان بود
ودر تمام شهر قلب چراغ های مرا تکه تکه می کردند.
وقتی که چشمهای کودکانه عشق مرا
با دستمال تیره قانون می بستند واز شقیقه های مضطرب عشق من
فواره های خون به بیرون می پاشید.
وقتی که زندگی من دیگر چیزی نبود هیچ چیز بجز تیک تاک
ساعت دیواری دریافتم باید باید باید
دیوانه وار دوست بدارم.
یک پنجره برای من کافیست
یک پنجره به لحظه ی آگاهی و نگاه وسکوت.
کنون نهال گردو آنقدر قد کشیده که دیوار را برای برگهای جوانش
معنی کند.
از آینه بپرس نام نجات دهنده ات را.
آیا زمین که زیر پای تو می لرزد تنهاتر از تو نیست؟
پیغامبران رسالت ویرانی را با خود به قرن ما آوردند؟
این انفجارهای پیاپی و این ابرهای مسموم
آیا طنین آینه های مقدس هستند؟
ای دوست ای برادر ای همخون
وقتی به ماه رسیدی تاریخ قتل عام گل ها را بنویس.
همیشه خوابها
از ارتفاع ساده لوحی خود پرت میشوند و می میرند!
من شبدر چهارپری را می بویم
که روی گورمفاهیم کهنه روییده ست.
آیا زنی که در کفن انتظار و عصمت خود خاک شد جوانی من بود؟
آدباره من از پله های کنجکاوی خود بالا خواهم رفت
تا به خدای خوب که درپشت بام خانه قدم میزند سلام بگویم؟
حس میکنم که وقت گذشته است.
حس میکنم که لحظه سهم من از برگهای تاریخ است.
حرفی به من بزن
آیا کسی که مهربانی یک جسم زرد را به تو می بخشد
جز درک حس زنده بودن از تو چه می خواهد؟
حرفی بزن
من در پناه پنجره ام
با آفتاب رابطه دارم.
فروغ فرخزاد
من سردم است
و می دانم از تمامی اوهام سرخ یک شقایق وحشی جز چند قطره خون چیزی به جا نخواهد ماند
و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمانی ست که همچنان که تورا می بوسند در ذهن خود طناب دار تورا می بافند.
شب تنهایی خوب
گوش کن دورترین مرغ جهان می خواند.
شب سلیس است و یکدست و باز.
شمعدانی ها و صدادارترین شاخه فصل ماه را می شنوند.
گوش کن جاده صدا می زند از دور قدم های تورا.
چشم تو زینت تاریکی نیست.
پلک ها را بتکان.کفش به پا کن و بیا.
و بیا تا جایی که پر ماه به انگشت های تو هشدار دهد و زمان روی کلوخی بنشیند با تو
و مزامیر شب اندام تو را مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند.
پارسایی ست در آنجا که تورا خواهد گفت:
بهترین چیز رسیدن به نگاهی ست که از حادثه عشق تر است.
سهراب سپهری
پا برهنگی نعمتی بود که از دست رفت.
کفش ته مانده ی تلاش آدمی است در راه انکار هبوط.
تمثیلی از غم دور ماندگی از بهشت.
در کفش چیزی شیطانی است.
همهمه ای ست میان مکالمه ی سالم زمین و پا!!!
(سهراب سپهری)
مقدمه :
بيماري تب برفكي يك بيماري بسيار عفوني و بشدت واگير دام مي باشد كه به لحاظ شدت خسارات اقتصادي يکي از موانع اصلي در تامين بهداشت و توليد دام و فراورده هاي دامي محسوب ميگردد. اين بيماري سبب کاهش شديد توليد دام شده و نقش اساسي در تجارت دام و فراورده هاي خام دارد. تب برفكي يك بيماري ويروسي بشدت مسري بوده و تقريباً تمامي دام هاي زوج سم از جمله گونه هاي نشخواركنندگان اهلي نظير گاو ، گاوميش ، گوسفند و بز مورد هدف ويروس عامل بيماري قرار مي گيرند. شدت واگيري در دامهاي حساس بسيار بالا ( 100% ) بوده ولي ميزان مرگ و مير پائين و عمدتاً دام هاي جوان را در برمي گيرد.
اگرچه تلفات آن در دامهاي بالغ كم است و بندرت اتفاق مي افتد ولي در دامهاي جوان بخصوص بره و بزغاله تلفات قابل توجهي دارد و از همه مهمتر خسارات بسيار شديد اقتصادي و اجتماعي ناشي از كاهش توليدات دام وكاهش بهره وري دام را بهمراه دارد و صادرات دام و فراورده هاي آن را متوقف ميسازد
و با هزاران هزار موجود روی آن
همچون سگ های پوشالی رفتار میکنند.